غروب

به غروبي كه به رنگ شراب است

به شرابي كه به رنگ خون است

و به خوني كه در قلب من است

و به قلبي كه جايگاه توست قسم

    دوست دارم

[+] نوشته شده توسط ایمان در 20:59 | |

چشم انتظار

يه روپرسيدمش با بي قراري به غير از من كسي را دوس داري؟

سرش را از خجالت كرد پائين 

ميان گريه هايش گفت:

 آري 

[+] نوشته شده توسط ایمان در 20:25 | |

برم يا.....؟

[+] نوشته شده توسط ایمان در 20:19 | |

فرش شكسته

جان رفته ولي زخم وفايت نرود

تاثير طلسم چشمهايت نرود

فرشي ز دل شكسته انداخته ام

آهسته بيا شيشه به پايت نرود

[+] نوشته شده توسط ایمان در 19:9 | |